تشکیل خانواده یکی از اساسی ترین راههای استمرار ارزشهای اخلاقی و دینی در جامعه و از عوامل ضروری برای عبور از بحران جمعیت محسوب می شود. بر این اساس ازدواج به هنگام و به وقت نیاز، که مانع از آلوده شدن جوانان به ارتباطات خارج از حریم خانواده می شود، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. موضوعی که متاسفانه در چشم و هم چشمی ها و بد فهمی های والدین جوانان، نادیده گرفته شده است. سخت شدن ازدواج به بهانه های واهی و با وجود توقعات غیر منطقی والدین جوانان از خانواده و طرف مقابل، موضوعی است که هم شروع زندگی را با مشکل مواجه می کند و هم ادامه آن را دچار چالش می نماید. مادامی که ارزش ازدواج توسط والدین جوانان درک نشود و از تاثیری که ازدواج آسان، به هنگام، موفق و پایدار بر آرامش و امنیت جوانان و جامعه دارد، تصویر صحیحی ارائه نشود، باید همچنان شاهد بالا رفتن سن ازدواج و بعضا افزایش میزان تجرد قطعی در کشور باشیم. بعد از شکل گیری نهاد خانواده، به عنوان اصلی ترین رکن جامعه، موضوع استحکام و پایداری آن از اهمیت بالایی برخوردار است. خانواده با زوجیت شکل می گیرد و با همراهی و مهربانی ادامه می یابد. بنابراین هرآنچه مهر و محبت زوجین را تقویت کند، بنیان و نهاد خانواده را تقویت کرده و هرآنچه که به مهر موجود در روابط زوجین لطمه بزند، باعث سستی و فروپاشی خانواده خواهد شد.

هرچند با برقراری ازدواج، محبت و آرامشی الهی بین زوجین برقرار می شود، اما این محبت، در معرض حسادت و نابودی است بنابراین، نیازمند مراقبت و تقویت جدی است و هریک از زوجین باید با تمام توان به حفظ و تقویت این محبت همت کنند. زوجین جوان باید بدانند، بعد از ازدواج، خانواده اصلی آنان خانواده جدید است و خانواده های قبلی شان با تمام شأن و احترامی که دارند، با تمام خاطرات شیرین و ارزشمند دوران کودکی و جوانی که در آن داشته اند و با همه محبتی که بین اعضای آن وجود دارد، در مرحله دوم اهمیت قرار دارد.از این رو، زوجین باید با تمام توان از این نهاد مقدس در برابر آسیبها و بعضا دخالتهای بیرونی، حمایت و حراست کنند و در انتخاب های معمول زندگی، مصلحت خانواده اصلی را بر هر موضوع دیگری مقدم بدارند.

یکی دیگر از ضروریات تشکیل خانواده موفق، آموزش نحوه تعامل صحیح با همسر است، نیازی که دروس موجود در کتابهای درسی مدرسه و دانشگاه پاسخگوی آن نیست.هنر خوب گوش کردن، با تمام سادگی اش یک مهارت مغفول در روابط بین فردی است که باعث می شود، افراد بتوانند مسائل را از دیدگاه طرف مقابل نیز بببینند و با پیدا کردن راهکاری مناسب ،تا حد امکان منافع هر دو طرف را  لحاظ نمایند و این توانایی بدون دریافت آموزش، از عهده کمتر کسی بر می آید.

از دیگر مسائلی که افراد باید درباره آن آگاهی داشته باشند، نحوه تعامل با کودکان و نوجوانان است. تولد فرزندان و رشد آنان در محیطی ایمن و شاد در کنار تمام لذت و شیرینی اش، مسائلی را پیش می آورد که برای حل درست آن ها نیازمند آموزش و یادگیری هستیم. در حالی که افراد نه تنها برای همسر و والد خوب بودن آموزش ندیده اند بلکه در این مورد احساس نیاز هم نمی کنند. و این سبب می شود والدین ناآگاه همچنان انسانهای سرخورده را به جامعه تحویل دهند.والدین باید بپذیرند، شیوه های فرزند پروری قبلی اگر تا یکی دو نسل قبل مناسب بود، امروز کارایی لازم را ندارد و اصرار به تربیت فرزندان با شیوه نیاکان فقط باعث از دست رفتن فرصتها می شود.

موضوع مهم دیگری که در تحکیم خانواده موثر است، پایبندی زوجین به چارچوبهای اخلاقی است وسهل انگاری در امر تشکیل و حفاظت از خانواده ،موجب سست شدن این پیوند مقدس خواهد شد.در یک خانواده سالم و با نشاط والدین ، برای ایجاد احساس امنیت در اعضای خانواده تلاش می کنند. کودکان در چنین خانواده ای احساس می کنند ارزشمند هستند و پذیرش بی قید و شرط آنان توسط والدین باعث احساس امنیت در آنان می شود. در یک خانواده شاد و با نشاط والدین می دانند بچه ها همیشه کودک نخواهند ماند و دیر یا زود مستقل میشوند، پس برای ایجاد خاطرات خوشی که یک عمر همراه کودکان باشد، وقت و انرژی صرف می کنند و برای برقراری ارتباط موثر با فرزندان تلاش می کنند. در چنین خانواده ای، زوجین به یکدیگر توجه دارند و گفتگو به عنوان یک راهکار رفع تنش در خانواده نهادینه شده است. والدین بین فعالیتهای شغلی و خانوادگیشان تعادل برقرار می کنند و هرجا که نیاز به دانستن باشد، مشتاق یادگیری هستند.              

        (خانواده تان سالم و با نشاط)